فاصله سخن و عمل رئیسجمهور: رئیسجمهور، چندی پیش در نشست وزیر و مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مباحثی را در زمینه آزادی رسانهها، شکست خوردن بحث فیلترینگ فضای مجازی، لزوم گردش اطلاعات در جامعه، اشتباه برخی در برخورد و محدودسازی فضای مجازی و هزینههای سیاسی و اجتماعی ناشی از آن و غیره سخن گفتند که بسیار قابل توجه بود. باید اینگونه تفسیر کرد که متاسفانه مسئول اجرایی مشخصی حضور ندارد که دستور مشترکی را به نهادها و سازمانها بدهد تا عملکردها یکسان باشد به نحوی که رئیسجمهوری که مقام اول اجرایی کشور محسوب میشود، قدرت چندانی در این زمینه ندارد. سخنانی هم که ایشان بیان میکنند، الزاما برای سایر دستگاهها و قوا و نهادها، لازم الاجرا نیست به این معنا که سایرین الزامی نمیبینند به سخنان رئیسجمهور عمل کنند. اختیارات رئیسجمهور موضوعی است که باید محدوده آن بهطور واضح مشخص شود و اینکه کدام یک از وزرا گوش به فرمان او هستند. برخی وزرا و اعضای کابینه تحت یک ضوابط و روابط خاصی به دولت راه یافتهاند که همین موضوع سبب تحت الشعاع قرار گرفتن اختیارات رئیس دولت شده است. به نظر میرسد که آقای رئیسجمهور صرفا سخنان زیبایی بر زبان جاری میکنند که اینگونه سخن گفتن از عهده دیگران هم بر خواهد آمد اما سوال این است که سخنان و دستورات ایشان تا چه اندازه مورد توجه قرار میگیرد که بعید است دایره این اجرا گسترده باشد. لذا به صرف سخن گفتن، کاری انجام نخواهد شد و باید ابزار اجرا هم وجود داشته باشد. نکته حائز اهمیت این است که آقای روحانی که از عملکرد برخی نهادها و دخالت آنها در فضای مجازی و غیره انتقاد میکند، سابقه امنیتی داشته و تجربه مناصب انتصابی را هم دارد و در همان زمان هم کارهای خارج از دولت و یا موازی با دولت انجام میشده است. اکنون هم که آقای روحانی در نقد فیلترینگ و لزوم فضای باز رسانهای و اجتماعی سخن گفته، باید دید که آیا سایر نهادها به این سخنان توجه میکنند و در اجرای خواستهها و دستورات رئیسجمهوری اقدام میکنند؟ مشکل این است که فقط به حرف زدن اکتفا میشود و تقصیرها مدام به کردن این و آن انداخته میشود و برخی از خود سلب مسئولیت میکنند. برای مثال وزیر جوان ارتباطات که به این سمت برگزیده شده است، کار خودش را انجام میدهد و احتمالا دستور کارها و وظایفش هم از جای دیگری صادر میشود. تمام سخنان رئیسجمهوری که مردم را خوشحال میکند و از فیلتر فضای مجازی و یا دسترسی آزاد به اطلاعات میگوید، جامعه پیش از اینها خودش به این مسائل رسیده است. حال برخی افراد و نهادها و مقامات که خود در فضای مجازی حضور فعالی دارند، چون دستشان نرسیده و نتوانستهاند بیش از این تکنولوژی و وسایل ارتباطی نوین را محدود کنند، ناچار به حضور در این فضا شدهاند زیرا دیدند که مردم خواه ناخواه، با محدودیت و بدون محدودیت، کار خود را دنبال میکنند. از سویی سازمان بزرگ صداوسیما وجود دارد که با بحران مخاطب روبهروست. زمانی در جهان تنها رادیو و تلویزیون وجود داشت و حکومتها هر آنچه که را خود تشخیص میدادند به جامعه منتقل میکردند و به اهدافشان میرسیدند، اما اکنون مردم در همه نقاط جهان هر چه را که بخواهند گوش کنند، ببینند، تحلیل کنند و مطلع شوند از چندین رسانه و چندین تفکر و نحله و حزب و جریان مختلف میگیرند و خودشان تصمیم به قبول و یا رد خبر یا گزارشی میشوند و به سخن و یا غلط بودن اخبار و اطلاعات پی میبرند. بنابراین باید این نکته را هم مسئولان و هم مردم توجه کنند که منتخبان در دولت و یا مجلس را چه کسی انتخاب میکند؟ مگر نه این است که مردم به رئیسجمهوری و نمایندگان مجلس رأی میدهند؟ حال اگر مسئولان تصور میکنند مردمی که آنها را انتخاب کردهاند، درک و تحلیل درستی از اوضاع و شرایط کشور ندارند و این مسئولان هستند که باید خوب و بد را برای ملت تشخیص دهند، دیگر رأی و نظر مردم فاقد ارزش خواهد بود. مسئولان بدانند که مردم میفهمند و مطالباتی دارند و باید بدانها عمل شود. در حقیقت دولت، مجلس و سایر نهادها باید برنامه و خواست مردم را اجرا کنند. رؤسای قوا باید تابع خواست و نظر مردم باشند؛ همه جای جهان همین است. مسئولان نباید فکر کنند که از مردم بیشتر میفهمند بنابراین هر چه آنها بگویند باید اجرا شود! این مشکل جامعه ایران است. بنابرین باید به شعور مردم و جامعه احترام گذاشت و حق انتخاب داد. نباید به بهانه از راه بدر شدن و انحراف جامعه، محدودیت ایجاد کرد زیرا جامعه شعور تشخیص خوب و بد را دارد و بر همین اساس به مسئولان رأی دادهاند. باید به فهم و تشخیص مردم احترام گذاشت زیرا همین جامعه با فهم خود مسئولان را روی کار آورده است.
فاصله میان سخن و عمل رئیسجمهور
نویسنده: دکتر مصطفی اقلیما؛ رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران
منبع: روزنامه آرمان امروز